تو را پنهان می‌خواستم - رضا کاظمی

ساخت وبلاگ

تو را پنهان می‌خواستم

نگاهَ‌ت را در رگ‌ رگِ جانم پنهان کردم؛

اما از چشمانم به بیرون راه کشید

نام‌َت را پنهان‌تر

آن‌که با دل نگفتم

اما بادها از خاک‌ها و خاک‌ریزها گذشتند

و بذر نام تو را بر گستره‌ی تمامِ زمین پاشیدند

تو را پنهان می‌خواستم

اما حالا سبز شده‌ای همه‌جا

چشمانم را می‌بندم

کودکانِ هرجا که بگویی

نام آشنای تو را

خنده خنده بر طبل‌ها می‌کوبند

تو را پنهان می‌خواستم

اما این‌گونه که...

حالا چه‌گونه پنهان‌َت کنم؟!

amp;quot;رضاکاظمیamp;quot;

برگرفته از کانال: باران دل

@baran_e_del

GTA BAX...
ما را در سایت GTA BAX دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dgtabaxd بازدید : 170 تاريخ : يکشنبه 19 خرداد 1398 ساعت: 12:16